منتظر بودن

حرف یک عاشق

این وبلاگ رو با تمام وجودم تقدیم به مهم ترین فرد زندگیم میکنم امیدوارم خوشش بیاد

میگن مردن یک لحظه هست اما انتظار هزار بار مردن و زنده شدن هست

الان دقیقا ساعت 1/55 دقیقه شب هست و منتظر برای اینکه عشقم بهم زتگ بزنه نمیدونم چرا و مشکل برای چی هست اما یک مرتبه از سیستم خارج شد وقتی به به روی تو گوشیهاش زنگ زدم هر دو خاموش بودند اما من ترسم از این بود که باز تماس بگیرم گرچه مطمئن بودم که تنهاست اما دوست نداشتم همچنین ریسکی بکنم پشت سیستم دائم چرت میزدم و خواب میرفتم و بیدار میشدم و نگاه میکردم ببین آیا وصل شده و پیغامی گذاشته یا نه هر بار از یک دوست پیغامی میدیدم ولی از عشقم نه اما اصلا دقت به گوشیم نکردم تا اینکه الان یکمرتبه نگاه گوشیم کردم دیدم عشقم چندین بار بهم زنگ زده و منم بهش یک تک زنگ زدم چون اگر ببینه که من تکزنگ زدم خودش بهم زنگ میزنه و دوست ندارم برایش دردسری درست کنم الان دقیقا ساعت 2 نصف شب هست و من همچنان منتظر تماس عشقم ببینم زنگ میزند یا نه اما هر چیزی هست میدونم که عشقم بدون دلیل این کار رو نمیکند دوستش دارم یک عالمه فداش بشم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در 30 آذر 1389برچسب:,ساعت1:54توسط عاشق | |